ساعت بمان نرو
دیگر زمان زیادی نمانده است
باید کمی ستاره ببینم در آسمان
باید نهال خنده بکارم بروی لب
تا انتهای خط راهی نمانده است
تیک تاک عمر من
آه ای دقیقه های عجوا و فراری ام
رخصت نمی دهید؟
باید کمی بنفشه بکارم کنار حوض
باچتر های بسته ،بجویم سرشک ابر
آیینه ،خنده های من از یاد برده است
باید دوباره بیابم نشان عشق
گویی که سالهاست
من با کسی که نه ، گویی که با خودم
من قهر بوده ام
ساعت تو را بجان عقربه هایت ،بمان ،نرو
آه ای خدای من
از دفتر حیاتی عمر من چند برگ مانده است ؟
؟؟؟
دیگر گلایه بس
باید دوکاسه آب ، بریزم به پشت سر
باید دوباره عاشقانه نفس را فرو برم
باید که بی بهانه بخوانم ترانه ای
تا هست دفتری ، تا مانده برگ نو
باید تمام ورق های رفته را
خط خورده یا سیاه ، دیگر ز یاد برد
ساعت نماند و رفت
در این دو روز عمر پیروز آن کسی
که در دفتر حیات ، تکلیف هر چه بود
این مشق زندگی
زیبا نوشت و رفت
به من بگید شما چی فکر می کنید؟(4)ح
به من بگید شما چی فکر می کنید؟(3)ح
به من بگید شما چی فکر می کنید؟(2)ح
به من بگید شما چی فکر می کنید؟(1)ح
تحقیق یک دانش آموز در مورد پسته
201104 بازدید
41 بازدید امروز
80 بازدید دیروز
520 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian